تولد دخترک

ساخت وبلاگ

این روزها، ماهها و سالهای اخیر حس و حال و هوای زن بودنم را

دزدیده اند. تبدیل به یک اندام ظریف زنانه با یک افکار تحمیلی مردانه

گردیده ام( منظور از مرد، نر بودن نیست). دلم پشتی همانند خودم

می خواهد، دلم می خواهد همانند خودم سورپرایز شوم. دلم عشق محکمی 

به اندازه پیمانه روانم می خواهد. پشتم درد می کند... سالهاست سرپا

ایستاده ام  دوست دارم قدری بنشینم ، می خواهم نفسی تازه کنم

تکیه یی بدهم و گلوی احساسم را تازه کنم. حواست باشد گفتم قدری،

نه؛ من جا نمیزنم، می ایستم  تا جایی که به خودم قول داده ام.  

گاهی بعضی چیزها دست خودمان نیست خستگی من هم اختیاری نیست

برایم به اجبار دیکته شده است. دو روز دیگر تولدم است دوست دارم

همان دخترکی باشم که آرزویش عروسک سخنگو بود، ولی هیچ وقت

حتی به آرزویش گوش هم ندادند ، بخاطر این حس خفته در قلبم

همیشه آرزوها را می شنوم سعی می کنم آرزویی در دلی را دفن نکنم،

به حرفها احترام می گذارم  در واقع يك يادبودی به حس عزیز

از دست رفته ام است.شایداین میلاد ختربچه یی بشوم که

بخواهم آرزویش را برآورده کنم. دوست دارم بنشینم، تکیه بدهم و

با خیال آسوده دختر باشم و با عروسکم به اندازه تمام دورانی که 

زنانه زندگی نکرده ام ، زندگی کنم.

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۹ ساعت 0:22 توسط ساغر  | 
ساعت عاشقی......
ما را در سایت ساعت عاشقی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : divan1-man بازدید : 96 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 21:17